ویرجینیا وولف (1882 تا 1941) رمان نویس ، منتقد، ومقاله نویس در خانواده ای
که کانون ادب و علم بود به دنیا آمد. پدرش لسلی ستیفن مردی ادیب و همسرش لئونارد
وولف نویسنده ی کتاب هایی در سیاست و اقتصاد بود. ویرجینیا با خانواده ی بزرگانی
چون چارلز داروین ، سیموندز،، لیتن ستراچی و جیمز راسل لوول (پدربزرگش) خویشاوندی
داشت و عضو محفل نویسندگان ، هنرمندان و فیلسوفان مشهور به گروه بلومزبری نیز بود
که نامدارانی چون لیتن ستراچی ، ا. م . فورستر، راجر فرای و برتراند راسل را در بر
می گرفت.
رمان های وولف نمونه ی بسیار عالی شیوه ی تک گفتاری درونی و جریان سیال ذهن در
آثار داستانی به شمار می روند. دو رمان اول او، سفر دور (1915) و شب و
روز(1919) تا حدی سنتی و واقعگرا هستند. اتاق جاکوب (1922) سرآغاز سلسله
رمان های اصیل و درخشان وولف بود. خانم دالووی(1925) به سوی فانوس
دریایی (1927) (بهترین اثر وولف) اورلاندو(1928) خیزابها(1931)
و سال ها(1937) از این سلسله اند. بهترین داستان های کوتاه وولف در کتاب دوشنبه
یا سه شنبه(1921) گرد آمده اند. او نویسنده ی مقالاتی در نقد ادبی و موضوعات
دیگر نیز هست."آقای بنت و خانم براون"(1924) مقاله ای است در
انتقاد از سه رمان نویس طبیعت گرا ( آرنولد بنت، گالزورثی و ولز) و "اتاقی
از آن خود" (1929) مقاله ی دیگری است درباره ی وضع زنان و مشکلات یک زن
هنرمند. وولف در پی یک بیماری روانی و پس از چند اقدام ناموفق در 28 مارس 1941 در
لندن خود را در رودخانه غرق کرد. ( گویا توهمات شنیداری نیز داشته است) ( تاریخ
ادبیات جهان ، باکنر تراویک / عربعلی رضایی ، جلد دوم ، تهران ، فرزان
روز،1373)
کتاب اتاقی از آن خود درباره ی زنان و داستان نویسی براساس دو سخنرانی ایراد
شده در کمبریج در اکتبر 1928 نوشته شده است. این کتاب بر اساس استدلالی خوب و ساده
بنا شده است: ناتوانی زنان،یک نوع ناتوانی اجتماعی و اقتصادی است. زن نویسنده
ناچار است از دشواری های بزرگ، پیش داوری ها و خودخواهی های اقتصادی مردان جان به
در ببرد. و کلید آزادی او ، کلید در اتاقی است که می تواند آن را اتاق خود بنامد و
می تواند با همان آزادی و استقلال برادرانش در آن زندگی کند. این اسارت اقتصادی
آدم ها را به خشم می آورد : خشم پر هیاهوی تحکم آمیز مرد را که بر ادعای برتری خود
پا می فشارد و ابراز انزجار نق نقوی تیز زن را که برای دست یافتن به حقوق خود جیغ
می زند. محصول هر دوی این ها ادبیات بد است. چون ادبیات- در این جا داستان- همدردی
فراگیری را می طلبد که باید بر فراز احساسات هر دو جنس قرار گیردو آن ها را درک
کند. هنرمند بزرگ باید دوجنسی باشد. ( ویرجینیا وولف( زندگینامه) ، کوئن تین بل
/سهیلا بسکی، تهران، نیلوفر،1384)