اولین سلام

"آسمان پرواز و چشمه های  سحر"

انگار حلاوت این ماه تلخ جاودانه است .

همسفر قصه ای که گذشت !

در تمام کوچه های بی درخت

کاغذی نبود

تا این قلم برای رفتن

از تو شعر بخواند

همین شد که آسمان شهر

دیگر ترانه ای نشد!

و پنجره ...

با نگاه بسته

بغض کرد و

بسته ماند !

نظرات 2 + ارسال نظر
فروغ دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 15:18 http://rahenahamvar.blogspot.com

کاغذ نبود! شاید اگر بود...

فاطمه سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:16 http://ablah3315.blogsky.com

بغض جیرۀ هر روزۀ ماست از کوچه های بی بهانه بی درخت شده...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد