به استقبال روز مادر...

1.

از دیروز دارم فکر می کنم کودکی که نباید به دنیا بیاید، دنیا نیاید بهتر است! به مادرم نگفتم کودکی که انتظارش را می کشیدیم،مرد. نمی توانست بچه اش را بزرگ کند. نتوانست بچه اش را سقط کند. نمی خواست مادر افسرده فرزندش بماند. به دنبال مادر بودیم برای فرزند نیامده اش...

اکرم آرام می گوید انگار که نمی خواهد کسی بفهمد: بچه اش مرده به دنیا اومد! و من از دیروز فکر دارم فکر می کنم کودکی که نباید به دنیا بیاید ، دنیا نیاید بهتر است!

2.

یک دفترچه خاطرات داشت برای خودش. می گفت حکم دفتر اعمال است . همه کارهایش را می نوشت، همه آرزوهایش را می نوشت، همه نداشته هایش را می نوشت. همه ... او به نوشتن در آن دفتر معتاد بود!

یک سر تیتر داشت: مهرداد...

مهرداد، پسرش!

فرشته یک بغض همیشه داشت برایش! یک مادری نکرده بزرگ! یک گناه خواسته تلخ! نمی توانست خود را از پس این گناه ببیند.

همه آرزوهایش با مهرداد شروع می شد و به مهرداد ختم می شد! نامش را جوری می گفت انگار که آیه مقدسی را زمزمه می کند!  همیشه زمان چله نشین آمدنش بود!

او مرد بی آنکه مهرداد بفهمد مادرش، چقدر عذاب مادر نبودن را به دوش کشید!

3.

زندگیش یک سجاده است، سجاده ای برای دعای همیشه فرزندانش! مادرم، مادر همه فرزندان عالم است. با هر زنی به سبب مادری اش همدلی می کند! او هر شب برای آرامش زندانیان سیاسی در بند و مادرانشان دعا می خواند. هر وقت که صدایش را مهمان زندگی ام می کند از آنها می پرسد!

از ماجرای مادران آمریکایی سرخوش شده بود. _ مادر مادره! امریکایی و ایرانی نداره که ...

به مادرم نگفتم مجید توکلی از فرط نخوردن غذا نمی تواند حرف بزند و مادرش هم غذا نمی خورد. می دانستم مادرم غصه می خورد و بلند می گوید: الهی بمیرم!

4.

مادران صلح، مادران عزادار، مادران سبز، مادران...  

چه بسیار زنانی که با مادری خود اعتراض می کنند...

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:12

...مرسی...
مادر من هم این روزها دلتنگ است...

ایلیاتی پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 14:50 http://iliyati.blogsky.com

فکر می کنم اگر مادرم زنده بود حتما یک گروه از مادران شیراز ی را برای حمایت از مادر سهراب و ندا راه می انداخت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد