ساعت 10 شب

ساعت ۱۰ شب بود ...زمان معمول حضور من هم خیابان های شهر به پایان رسیده بود... 

با دوستم خداحافظی کردم و به سمت ایستگاه تاکسی رفتم. مرد میانسالی با کیسه ای به دست در ایستگاه منتظر بود. 10 دقیقه ای گذشت ولی از تاکسی خبری نشد.  آخر تاکسی ها هم به شکل دربسته کار  می کردند تا ثابت کنند که  10 شب ساعت مناسبی برای بازگشت به خانه نیست... اتوبوس های شرکت واحد هم که معمولا زودتر از آنها این مسئله را گوشزد  می کنند

ساعت از 10 گذشته بود و من و مرد میانسال منتظر بودیم... 

ادامه مطلب ...